- فيلمبرداري جان سخت ? ادامه دارد
- يک سکانس زيبا در فيلم آرتور
- جک اسپارو در دزدان دريايي ?
- سوراخ خرگوش - با بازي ديويد ليندزي
- خيانت - خانواده اي درجنگ با ارواح پليد
آخرین مطالب ارسالی
- كد گالری عكس در وبلاگ
- بازی آنلاین دخترانه و پسرانه فوق العاده محبوب و معروف پرندگان خشمگین Angry Birds Rio
- رمان مخصوص موبایل پدر خوب
- شوخی با حافظ (طنز)
- همه چی بی فایده است + طنز
- مجله انگیسی dude.سری20
- تفاوت بچه های قدیم و جدید ! ( طنز )
- صورتحساب جالب آقا داماد !+ عکس
- فقط محض خنده !! (4)
- نامه جالب غضنفر به عشقش (اوج خنده)
- عـرض ارادت به سبک لاتی لوتی ها ! (طنز)
- سیر تکاملی تیپ مردان
- طنزهای کوتاه جدید و جالب ! (98)
- پ ن پ هاي سری7
- داستان پیرمرد بدهکارمطلب ارسال توسط ازمهرداد
- نگتیو جدید 2012مطلب ارسالی ازمهرداد
- براش زیبای Stage Lighting Brush
- فرزاد فرزین : گریه کن
- ضد حال يعني:
- تفاوت ایتالیایی ها با دیگر کشور های اروپایی
سخنان جالب دوستان در فیس بوک
- توضيحات
- دسته: <-PostCategory->
- برچسب:سخنان جالب دوستان در فیس بوک,مطالب جالب دوستان در فیس بوک,
- نويسنده : borna
- بازديد:
شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم
شما یادتون نمیاد، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم
شما یادتون نمیاد، یک مدت مد شده بود دخترا از اون چکمه لاستیکی صورتیا می پوشیدن که دورش ...پشمالوهای سفید داره !
شما یادتون نمیاد، تیتراژ شروع برنامه کودک: اون بچه هه که دستشو میذاشت پشتش و ناراحت بود و هی راه میرفت، یه دفعه پرده کنار میرفت و مینوشت برنامه کودک و نوجوان با آهنگ وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وگ وگ، وگ...
شما یادتون نمیاد که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو
شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم وقتی میبردنمون پارک، میرفتیم مثل مظلوما می چسبیدیم به میله ی کنار تاب، همچین ملتمسانه به اونیکه سوار تاب بود نگاه میکردیم، که دلش بسوزه پیاده شه ما سوار شیم، بعدش که نوبت خودمون میشد، دیگه عمرا پیاده می شدیم
شما یادتون نمیاد، پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی، بعد با طرف آبیش می خواستیم که
خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد.
شما یادتون نمیاد، وقتی مشق مینوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه میداشتیم، بعد عرق میکرد، بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند، دیگه هر کار میکردیم نمیرفت، آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم، بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد، میدیدیم دفترمون رو سوراخ کرده
شما یادتون نمیاد: از جلو نظااااااااااااااااام ...
شما یادتون نمیاد، اون قدیما هر روزی که ورزش داشتیم با لباس ورزشی می رفتیم مدرسه... احساس پادشاهی می کردیم که ما امروز ورزش داریم، دلتون بسوزه
شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو 180 درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم
شما یادتون نمیاد: آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی
شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشي مي كشيديم. بعد تند برگ ميزديم ميشد انيميشن
شما یادتون نمیاد، صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم، به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود، ولی سمت چپی ها نو بود
شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست، اونا یه درس از ما عقب تر باشن
شما یادتون نمیاد، برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز میکردیم و میبردیم سر کلاس پز میدادیم
شما یادتون نمیاد، با آب قند اشباع شده و یک نخ، نبات درست میکردیم میبردیم مدرسه
شما یادتون نمیاد، تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم
شما یادتون نمیاد: دفتر پرورشی با اون نقاشی ها و تزئینات خز و خیل
شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده، بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم
شما یادتون نمیاد تو دبستان وقتی مشقامونو ننوشته بودیم معلم که میومد بالا سرمون الکی تو کیفمونو می گشتیم میگفتیم خانوم دفترمونو جا گذاشتیم!!
شما یادتون نمیاد افسانه توشی شان رو!!
......................................................................................
تجسم کن !! میپری رو تختت ، بالش رو درست می كنی ، پتو رو می كشی رو خودت ، خودت رو این اونور می كنی ، یكمم خودت رو می كشی ، حسابی که گرم شدی چشاتو میبندی که بخوابی
.
.
.
.
... ... ... ... ... .
.
یه دفعه می بینی چراغ اتاق رو یادت رفته خاموش كنی!
...........................
فرق پسرها با دخملها در استفاده از عابر بانک
پسرها:
۱- با ماشین میرن به بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک.
۲- کارت رو داخل دستگاه میذارن.
۳- کد رمز رو میزنن، مبلغ درخواستی رو وارد میکنن.
۴- پول و کارت رو میگیرن و میرن.
دخترها:
۱- با ماشین میرن دم بانک.
۲- به خودشون عطر میزنن.
۳- احتمالاً موهاشون رو هم چک میکنن.
۴- در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن.
۵- در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن.
۶- بلاخره ماشین رو پارک میکنن.
۷- توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن.
۸- کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه.
۹- کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون.
۱۰- دنبال کارت عابربانکشون میگردن.
۱۱- کارت رو وارد دستگاه میکنن.
۱۲- توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یاداشت کردن میگردن.
۱۳- کد رمز رو وارد میکنن.
۱۴- ۲دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن.
۱۵- کنسل میکنن.
۱۶- دوباره کد رمز رو میزنن.
۱۷- کنسل میکنن.
۱۸- مبلغ درخواستی رو میزنن.
۱۹- دستگاه ارور (خطا) میده.
۲۰- مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن.
۲۱- دستگاه ارور (خطا) میده.
۲۲- بیشترین مبلغ ممکن در خواست میکنن.
۲۳- پول رو میگیرن.
۲۴- برمیگردن به ماشین.
۲۵- آرایششون رو توی آینه عقب چک میکنن.
۲۶- توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن.
۲۷- استارت میزنن.
۲۸- پنجاه متر میرن جلو.
۲۹- ماشین رو نگه میدارن.
۳۰- دوباره برمیگردن جلوی بانک.
۳۱- از ماشین پیاده میشن.
۳۲- کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن. (حواس نمیذاره برای آدم)
۳۳- سوار ماشین میشن.
۳۴- کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده.
۳۵- احتمالاً یه نگاهی هم به موهاشون میندازن.
۳۶- میندازن توی خیابون اشتباه.
۳۷- برمیگردن.
۳۸- میندازن توی خیابون درست.
۳۹- پنج کیلومتر میرن جلو.
۴۰- ترمز دستی رو آزاد میکنن. (میگم چرا اینقدر یواش میره)


.png)
نظرات شما عزیزان:

کلامات کلیدی
جالب , www , funpatough , ir , مطالب جالب , خنده دار , تست هوش , com , loxblog , 98iha , تست هوش تصویری , طنز , مطالب طنز , وبلاگ فان پاتوق , سرگرمی ,